دشت بی فرهنگی ما!!

دشت بی فرهنگی ما!!

وقتی کتاب جامعه شناسی خودمانی را می خوانید به این جمع بندی می رسید که ما ملتی، پنهان کار، ریاکار، ظاهرساز، بی برنامه، متجاوز، همه چیز دان و مسوولیت ناپذیر هستیم.

فکر نکنید این صفت ها را من به صورت غیرمستقیم از این کتاب استنتاج کرده ام، بلکه این موارد عینا در فهرست فصول کتاب نیز آمده است؛ به فهرست فصول دقت کنید!
پنهان کاری ایرانیان، ظاهرسازی ما، قهرمان پروری و استبداد زدگی ما، خود محوری و برتری جویی ما، بی برنامگی ما، ریاکاری و فرصت طلبی ایرانیان، شعارزدگی ما، میل به تجاوز!، نارضایتی دائمی ما، همه چیز دانی ما و …این کتاب را که می خوانم یاد این شعر می افتم:

دشت بی‌فرهنگی ما، هرزِ تموم علف هاش                        خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دلای آدم هاش

احتمالا این شعر را همه ما شنیده ایم. این شعر، داستان جالبی دارد. یار دبستانی من، برای فیلم از فریاد تا ترور با صدای فریدون فروغی ساخته شد. پس از بازبینی وزارت ارشاد آن زمان، صدای فروغی از فیلم حذف شد و جمشید جم آن را بازخوانی کرد.

منصور تهرانی نیز آن را بازخوانی کرد. یار دبستانی در جریان جنبش دانشجویی ایران به عنوان اصلی‌ترین سرود دانشجویان معترض شناخته می‌شود و نمادی است از اتحاد و اعتراض. خود من بارها این شعر را در سفرهای دوران دانشجویی به صورت دسته جمعی خواندم. ظاهرا این شعر در عمق جان ما نشسته است و باور کرده ایم که دشت بی فرهنگی ما سخت سرسبز و انبوه است!

تحلیل و تجویز راهبردی:

جدایی نادر از سیمین

جدایی نادر از سیمین

این روزها بد گفتن از خودمان و خودتحقیری، تبدیل به عادت جمعی ما شده است. اگر این خود تحقیری منجر به تخریب بنای کهنه و ساختن بنای جدیدی می شد ایرادی نداشت. اما بیشتر باعث می شود که پیران احساس خسران کنند و جوانان احساس بی آیندگی. برای هر نقدی باید طرحی نو داد. برای هر اتاق بسته ای، باید پنجره ای را باز کرد.

همین کتاب جامعه شناسی خودمانی، کتاب را به پایان می برد اما دریغ از یک پنجره (راه حل شفاف) برای حل این مساله. خواننده را حیران، ناامید، متنفر از خود و دیگران می گذارد و درها را می بندد و می رود.

من منکر ویژگی های منفی خودمان نیستم، کما اینکه در نوشته های دیگرم بارها و بارها خودمان را نقد کرده ام. اما یک سوال دارم اگر واقعا این همه نکات منفی در مورد ایرانیان هست پس خیریه محک به عنوان نماد افتخار نهادهای نیکوکاری کشور را حتما فرانسوی ها ایجاد و اداره می کنند.

برج میلاد را در کابل طراحی و ساخته اند. موفقیت های پژوهشکده رویان نیز حاصل دستاورد پژوهشگران کلمبیایی است. حتما کارگردان جدایی نادر از سیمین که جوایز جهانی را درو کرد هم یک ایتالیایی بوده است. نه! همه این ها در ایران و توسط ما، همین مایی که کتاب جامعه شناسی خودمانی می گوید پنهان کار، ریاکار، ظاهرساز، بی برنامه، متجاوز، همه چیز دان هستیم، ایجاد شده است.
بزرگ ترین سرشماری اینترنتی جهان، بزرگ ترین پروژه کارت الکترونیکی (کارت سوخت)، پیشی گرفتن در برداشت از میادین مشترک نفتی و … در ایران اتفاق افتاده است.

وب سایت موسسه محک

وب سایت موسسه محک

چه باید کرد؟

۱- وزارت فرهنگ به عنوان متولی سنجش ارزش ها، کنش ها و نگرش های ایرانیان، یک بار دیگر یک پژوهش جامع انجام دهد در مورد باورها و رفتارهای جمعی ما و نترسیم از نتایج آن. آن را شجاعانه به اشتراک بگذاریم.

۲- شکاف های جدی بین وضعیت موجود و مطلوب شناسایی شود و سپس اولویت بندی شود. مثلا از نظر من دروغ یکی از بدترین و مهم ترین شکاف هایی است که باید حل و فصل شود.

۳- متناسب با نوع شکاف، وزارت آموزش و پرورش یا وزارت علوم یا وزارت اقتصاد یا صدا و سیما، یا نیروی انتظامی یا هر نهادی که موثرترین نهاد برای پر کردن آن شکاف است با همکاری جدی و موثر سازمان های مردم نهاد مرتبط در آن حوزه متولی بهبود شکاف ها شود. (دقت کنید که نمی گویم رفع شکاف می گویم بهبود شکاف)

یار دبستانی من! پشت هر تخریبی باید ساختن باشد جامعه شناسی خودمانی باید جلد دومی داشته باشد به نام جامعه سازی همگانی!

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

مطالب پیشنهادی

نظرات کاربران
افزودن نظر

question