در سال 1871 یک دانشجوی پزشکی جوان که نگران آینده اش بود با کتابی آشنا شد و 22 واژه از آن کتاب را خواند.او مشهورترین پزشک زمان خود شدمعروف ترین دانشکده پزشکی (جان هاپکینز) را تاسیس کرد.به بالا ترین مقام که آرزوی هر پزشکی در انگلستان است یعنی پروفسور پزشکی در دانشگاه آکسفورد دست پیدا کرد و لقب شوالیه را از پادشاه در یافت کرد.
او «سر ویلیام اوسلر» نام داشت و آن کتاب اثر توماس کارلایل بود و آن 22 واژه :
دکتر ویلیام میگفت مغز او با دیگران تفاوتی ندارد و ساختمان مغزش مانند هر انسان دیگری است اما رمز موفقیتش این بود که تمام توجه و کوشش خود را در زمان حال انجام داد.خلاصه ای از سخنرانی او در دانشگاه «یل» به این شرح است:
«دیروز را کنار بگذارید که به ابلهان اجازه نمیدهد پیش بروند٬آینده را نیز همچون گذشته کنار بگذارید آینده همین امروز است؛فردایی وجود ندارد؛روز نجات همین امروز است؛انسانی که نگران فرداست نیرویش را بیهوده هدر خواهد داد.»
منظور دکتر این بود که بهترین اقدام برای آینده انجام کار های امروز با تمام توان در همین امروز است.
فیلسوف بزرگی میگفت؛
«به آینده نیندیشید٬چرا که اندیشیدن به آن شما را از اندیشیدن به مسال دیگر باز میدارد.همین میزان ناراحتی و مشکل برای امروز شما کافی است.»
پیشنهاد داده میشه حتما این کتاب را تهیه کنید و به صورت کامل آن را مطالعه نمایید.
مبع:کتاب آیین زندگی
نظرات کاربران
افزودن نظر