زیان واقعی : روی یک کاتالوگ تبلیغاتی می نویسند: با مصرف این خمیر دندان، دندان های مستحکم تری و سفیدتری خواهید داشت.
روی کاتالوگ دوم نوشته اند: این خمیر دندان باعث می شود از پوسیدگی و زردی دندان خلاص شوید.
کدام یک باعث فروش بیشتر می شود؟ دومی! چرا؟ چون ما انسان ها بیشتر از آن که منفعت طلب باشیم، ریسک گریز هستیم. بر اساس یافته های علمی اگر ما صد هزار تومان از دست بدهیم دو برابر حالتی که صد هزار تومان بدست بیاوریم تحت تاثیر قرار می گیریم.
به این پدیده می گویند: زیان گریزی. یعنی به عبارتی به هر قیمتی شده قصد داریم زیان شناسایی نکنیم.
همین پدیده باعث می شود که اگر در یک سرمایه گذاری اشتباه کردیم و ضرر کردیم به جای آن که از شر آن سرمایه گذاری خلاص شویم به خاطر زیان گریزی رفتار دیگری می کنیم: چون برای ما سخت است که بپذیریم ضرر کرده ایم (زیان گریزی) از لحاظ ذهنی احساس ناخرسندی ناشی از شناسایی زیان را به تعویق می اندازیم و به امید آینده نامعلوم (بهبود بازدهی سرمایه گذاری) باقی میمانیم و حاضریم سهام را نگهداری کنیم تا دوباره به قیمت خرید و یا بالاتر بازگردد در حالیکه گاهی اوقات بازگشتی در چند سال بعد در کار نیست.
حالا فرض کنید که در بازار بورس سرمایه گذاری کرده اید و یک سهام خریده اید که بعد از خرید شما قیمتش بالاتر رفته! چه خوب! اما در این حالت هم شما ممکن است دچار زیان گریزی شوید! چرا؟ به خاطر ترس از کاهش ناگهانی قیمت و تبدیل سود به زیان، شما ممکن است تصمیم بگیرید که تا سهام در اوج است و شما در منطقه سود، آن را بفروشید و از ریسک تبدیل شدن آن به یک سهم ضررده اجتناب کنید.
مطالعهای با بررسی تصمیمات ۱۶۳ هزار سرمایه گذار حقیقی نشان میدهد که سرمایهگذاران سهامی را که قیمت بالاتر نسبت به قیمت خرید داشته اند تقریبا ۲ برابر زودتر از سهام زیان ده به فروش میرسانند.این آمار واقعا قابل تامل است!
مطالعه دیگری نشان داد که سرمایهگذاران، سهامی که قیمت آنها از زمان خرید بیش از ۳۰ درصد افت کرده است را به طور میانگین تقریبا یک سوم کمتر از سهام سودده سبد خود به فروش میرسانند.
تحمل زیان واقعی برای اجتناب از زیان روانی.
الف) آگاهی نسبت به این پدیده و زیرنظر گرفتن تصمیمات یکی از بهترین راه ها برای اصلاح این کژاندیشی و کژرفتاری است. وقتی می خواهید یک تصمیم بزرگ بگیرید از خودتان بپرسید ریشه های آن چیست.؟ ترس یا منفعت و اگر ترس است آیا این ترس منطقی است؟
ب) صورت بندی مجدد، وقتی کسی می خواهد شما را دعوت به کاری کند و از شیوه “ترس از دست دادن” استفاده می کند (مثلا اگر این پیراهن را نخرید ممکن است تمام شود). صورت مساله را برعکس برای خود تعریف کنید و از خودتان بپرسید اگر این پیراهن را بخرم چه چیزی به دست می آورم.؟
ج) به تحلیل منفعت منهای هزینه عادت کنید. شخص ثروتمندی ۲۰۰ هزار تومان گم کرده بود. حدود نیم ساعت وقت گذاشت تا آن را پیدا کند و نیم ساعت هم ناراحت و عصبانی بود که چرا آن را پیدا نکرده است. در حالی که ارزش هر دقیقه از وقت وی حدود ۱۰۰ هزار تومان تخمین زده می شد.
بنابراین زمانی که می خواهید به خاطر ترس و وحشت ناشی از زیان، زمان و انرژی و سرمایه برای امری تخصیص دهید ساده از خودتان بپرسید به ازای هر واحد زمان، انرژی و سرمایه جدید چند واحد گیرم می آید؟
دکتر مجتبی لشکربلوکی
نظرات کاربران
افزودن نظرعااالی، این متن رو باید چندین بار خوند و جایی ذخیره کرد و مرتب به آن رجوع کرد … سپاس از به اشتراک گذاری آن.